ولنگاری عرفا و متصوّفه در حوزۀ علوم حدیث
■ محمد باقر ملکیان*
چکیده
در آثار اهل تصوّف، احادیث بسیاری نقل و بدانها استناد شده که عمدتاً از متفردات متون عرفانیاند و در هیچ کتاب دست اول – و حتی دست دومِ – حدیثی، ردّی از آنها نمییابیم و در واقع، کلمات و شطحیات اقطاب اهل تصوّف و از زمرۀ احادیث مَنامیهاند که در قالب احادیث معصومین:عرضه و ارائه میشوند. فراوانی این احادیثِ ساختگی، رویکرد متساهل و بیمبالاتی این طائفه در نقل حدیث را بیش از پیش آشکار میسازد. البته، منشا این بیمبالاتی را باید در برخی باورهای اهل تصوّف جستوجو کرد؛ چرا که متصوّفه برای مکاشفات خود شأنی برتر از احادیث مُسند، قائلاند و به روایات و احادیث تنها به مثابه مؤیدی بر مشاهدات و مکاشفات خود مینگرند و چنانکه ابنعربی نیز اذعان کرده است، مستندِ صوفیه در حکم به صحّت سندی/ صدوری احادیث، رؤیا و مکاشفه است. از همینرو، در بررسی سند و صدور روایات نگاهی توأم با تساهل دارند و نیازی به پیجویی سند احادیث احساس نمیکنند و افزون بر این، گویا بر این باورند که مکاشفهها و خطورات قلبی را میتوان به عنوان حدیث نقل کرد. در این مقاله، پس از اشارهای گذرا به مبنا و رویکرد متفاوت و توأم با تساهلِ اهل تصوّف، در نقل احادیث و بررسی سند آنها، با ذکر نمونههایی از انبوه احادیث جعلی (لا اصل لَه) در نگاشتههای مشایخ اهل تصوّف (همچون احیاء العلوم، قوت القلوب، تذکره الأولیا و …)، تلاش شده تا بهگونهای مستند، گوشهای از بیمبالاتی و وِلانگاری اهل تصوّف در درج و نقل احادیث نشان داده شود. شایان ذکر است که این بیمبالاتی تا بدان اندازه بوده که در کتب رجال، صوفیه را از جمله جاعلان حدیث و دروغپردازان بهحساب آوردهاند و از همین روست که بسیاری از کتب اهل تصوّف آکنده از احادیث جعلی و عبارات حدیثنُمایند و این البته، دقت و هشیاری در نقل منقولات حدیثی متصوّفه و متفرّدات متون عرفانی را بیش از از پیش ضروری میسازد.
کلیدواژهها: صوفیه، تصوّف، حدیثشناسی، نقل حدیث، جعل حدیث، حدیثنُما، مکاشفات صوفیه، بیمبالاتی صوفیه.
* دانشآموخته حوزه علمیه قم
بدون دیدگاه