بررسی نقش پیر و ولی در اندیشۀ اهل تصوّف
■ سیّده سوسن فخرائی*
چکیده
قاطبۀ صوفیان، برای نیل به کمال و مقامات و وصول به حق، بیش از هر چیز بر سلوکِ سالک و ریاضت و تربیت وی تحت راهبری و راهنمایی پیر و مرشدی مُهذّب که سالکی واصل است و قدرت و صلاحیت ارشاد و اصلاح و دستگیری طالبان تشنۀ معرفت را دارد، تأکید دارند و بر این باورند که بی مدد و امدادِ مقتدایی که به خصوصیات و خطرات خطیر مسیر سلوکْ اشراف دارد، نیل به مقامات – به آسانی – ممکن و میسّر نخواهد بود. از همین روست که در ادبیات و آثار اهل تصوّف، همواره از طیِّ مسیر سلوکْ بی همرهی خضرِ راه، هشدار و زنهار داده شده و بر گزینش پیر طریقت و پیمودن سبیل و صراط کمال تنها در پرتو هدایت او، تأکید کردهاند.ُ اما این راهبر و معلم که در ادبیات اهل تصوّف، به خضرِ راه، طائرِ قدس، پیر، شیخ، قطب، و مراد و مرشد از آن تعبیر شده است، کیست و چه ویژگیها و شاخصههایی دارد؟ و چگونه میتوان او را شناخت و از میان مدعیانِ متظاهر تشخیص داد؟ در این مقاله، پس از بیان و بازشناسی معنای لغوی و اصطلاحیِ پیر و شیخ و کاربردهای آنها در ادبیات متصوّفه، به مرتبهها و مقاماتِ معنوی پیرانِ طریقت (همچون مقامِ ابدار، ابدال، ابرار، اخیار، اوتاد، اولیاء، نقیب، قطب و… ) و ویژگیها و شاخصههای اولیا و اقطاب از منظر متصوّفه و چگونگی شناخت آنها اشاره شده است و در ادامه، به نقش و کارکرد پیر و ضرورت و اهمیت پیروی از او و اولیاء اللّه در مسیر سلوک پرداخته شده است. شایان ذکر است، چنانکه عالمان شیعی و عارفان حقیقی تأکید کردهاند، بسیاری از اوصاف پیر و مقتدا در متون صوفیه و میزان و حدود ولایت و و تصرف پیران و اقطاب بر مریدان، از مشخصات ویژۀ معصومین علیهم السلام است و اطاعت محض تنها از امام معصوم جایز است.
کلیدواژهها: صوفیه، اهل تصوّف، عقاید صوفیه، نقش پیر در تصوّف. قطب، پیر، مراد، سالک
* دکترای تاریخ اسلام و استادیار دانشگاه پیام نور | s_fakhraie@yahoo.com
بدون دیدگاه