■ حسن یوسفیان*
چکیده
بسیاری از اهل تصوّف میان سه واژۀ شریعت، طریقت و حقیقت فرق نهاده و تفاسیر گوناگونی از آنها بهدست دادهاند. بر اساسِ دیدگاهی معروف که بسیاری از صوفیانِ پرآوازه از آن جانبداری کردهاند، هر کدام از شریعت و طریقت نردبانی بیش نیست؛ بهگونهای که پس از رسیدن به بامِ حقیقت، نیازی به نردبانِ شریعت و طریقت باقی نمیماند. همچنین، ارجمندیِ مقام ولایت، صوفیان را به بهرهبرداری از آن فرا خوانده و از این رهگذر، پناهگاه دیگری برای شریعتگریزی آنان فراهم آمده است. صوفیان بهجای آنکه نشانههای ولایتیافتگان را از کتاب الهی و سنّت و سیرة نبوی بجویند، پیران و مرشدان فراوانی را برخوردار از این مقام دانسته و در افزودن بر شمار اولیا از یکدیگر سبقت جستهاند. آنان به حق، کمال ولایت را در پیوندی تنگاتنگ با عصمت یافتهاند؛ اما در برخورد با پیرانِ آلودهدامن، به جای آنکه ولایت آنان را به چالش بخوانند، معنای عصمت را تغییر داده و آن را به اباحه تفسیر نمودهاند! از سوی دیگر، در میان آئینهای صوفیانه به مسائلی برمیخوریم چون پایکوبی و آوازخوانی، همنشینی با زنان نامحرم و رفتار عاشقانه با نوجوانان زیبارو که حرمتِ شرعی آنها، دستکم در برخی از مراتب، مورد پذیرش همۀ متشرعان بوده است. در تحلیلی خوشبینانه از چگونگی راهیابی این امور به طریقتِ اهل تصوّف به این نتیجه میرسیم که آنان هدف را توجیهکنندۀ وسیله میدانستند. سرانجام، چنانکه میدانیم، برخورداری از عقل یکی از شرایط مسئولیتپذیری است و بار تکلیف بر دوش مستان و ناهشیاران نتوان نهاد. صوفیان از این نکته بهرههایی فراوان برده و آن را تکیهگاه شریعتگریزی قرار دادهاند.
کلیدواژهها: صوفیه، تصوّف، عقاید صوفیه، عارفنمایان، شریعت، شریعتگریزی، شریعتگریزی صوفیه، شریعتستیزی.
* دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) | hasanusofian@gmail.com
بدون دیدگاه