نقد و بررسی راهبردهای مشترک در نهضتهای صوفی – شیعی روزگار تیموریان
■ فرزاد بیگی*
چکیده
دگرگون شدن شرایط اجتماعی- فرهنگی با تهاجم مغولان و سقوطِ خلافتِ دیرپای عباسی، زمینۀ نزج و نموِّ نهضتهای شیعی – صوفی و ائتلاف غیرمنتظرۀ بخشی از امامیه و متصوّفه را فراهم ساخت. تسامح و عدم تعصب مذهبی حاکمان مغول و تلاش آنها برای نزدیک شدن به مشایخِ متصوّفه و عرضِ ارادت به اهل خانقاه، افزون بر رواج و رونق بازار صوفیان خانقاهنشین، به افزایش ثروت و قدرت آنها انجامید. این رویداد زمینۀ ورود صوفیه به صحنۀ سیاست را فراهم آورد و بعدها و بهتدریج صوفیان را به بازیگران اصلی این عرصه بدل کرد. از سوی دیگر، زوال خلافت و از بین رفتن زعامتِ دیرپای خلفای اهل سنت، فرصتِ ناب تاریخیای پیشِ روی فِرَق مختلف شیعه و از جمله امامیه، قرار داد تا فارغ از فشار و سرکوب همیشگی، به تبلیغ آموزههای خویش بپردازند. در این میان، آرمان مهدویت، نیروی قوی و برانگیزانندهای بود که مذهب شیعه را در جوِّ آمیخته با یأس آن روزگار، از دیگر مذاهب، متمایز میساخت. نحلهها و نهضتهای شیعی- صوفیِ روزگارِ تیموریان بر بستر مؤلفههایی مشترک بروز و ظهور یافتند. رهبران این نهضتها با درک الزامات زمانی و محیطی و با غینمت شمردن فرصت بهدست آمده، تلاش کردند تا ضمن بهرهگیری از مؤلفههای مشترک موجود و بهکارگیری همۀ ظرفیتها به برخی اهداف و موفقیتها دست یابند. آنها هوشمندانه و البته بلندپروازانه، سعی کردند از خلأ حاصل از سقوطِ خلافت عباسی و زوال قدرت ایلخانیان سود جسته و با استفاده از اطاعتپذیری صوفیه، در کنار برانگیزانندگی آموزههای انقلابی تشیع و قدرت بسیجکنندگی بالقوۀ مهدویت، به بالاترین مناصب سیاسی- مذهبی دست یابند. صوفیانِ امامی در این مسیر و در جهت اِقناع عامه، حتی از قدرت مسخکنندگیِ فنون مختلف علوم غریبه نیز بهره گرفتند. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی – توصیفی تلاش شده تا ضمن نقد و بررسی مؤلفههای مشترکِ سه نهضت حروفیّه، مشعشعیان و نوربخشیه، به رمزیابی عللِ همگرایی مشترکات موجود پرداخته شود.
کلیدواژهها: تصوّف، تاریخِ تصوّف، حروفیه، نوربخشیه، مشعشعیان، تشیع، اهل تصوّف، علوم غریبه.
* دکترای تاریخ و پژوهشگر | dr.farzad392@yahoo.com
بدون دیدگاه