ولایت و مهدویت نوعیه در صفیعلیشاهی

ولایت و مهدویت نوعیه در صفیعلیشاهیه

صوفیه قطبیت را امری الهی دانسته ولی منحصر در دوازده امام نمی دانند. صفی علیشاه در ص ۵۶ اسرار المعارف در لطیفه بیان خلافت می نویسد:

خلیفه الله فی الأرض که او را صوفیه قطب عالم خوانند باید از جانب حق تعالی معین شود یا از جانب خلیفه جل شأنه یعنی آنکه خلافتش از حق ثابت شده باشد و این خلیفه اگر مأمور باظهار خلافت باشد باید اثبات امر خود را به بینه خود کند و در امر خود بدون اسباب ظاهر غالب شود چنانکه انبیاء علیهم السلام شدند.

میرزا حسن صفیعلیشاه مؤسس فرقه صفیعلیشاهیه می نویسد:

علامت محبت و ولایت ولی الله اعظم ارادت و خدمت و تولی به اولیای اوست که هادی خلق اند به صراط معرفت او و منور قلوبند به نورانیت او و قائد نفوسند به طریق ولایت او…

پس به هر عصری ولیی قائم است

تا قیامت آزمایش دائم است

و چون مرید ثابت قدم در متابعت شیخ صاحب دم به مقام فنا رسد و اخلاق او به اخلاق شیخ تبدیل شود و همتش در ارادت و اطاعت او واحد گردد و از هستی او اثری باقی نماند، آثار لطف پروردگار در وجودش نمودار آید…

عرفان الحق، ص۶۷

وی برای تئوریزه کردن این اعتقاد چنین می نویسد:

نفوس کامله را قبل از بعثت خاتم، نبی می گفتند، به تفاوت درجات. بعد از ظهور ختمی مآب صلوات الله علیه و آله الاطیاب که نبوت ختم شد، ولی گویند. و اکمل آنها را در هر زمانی قطب الاقطاب، به علامتی که سابقا ذکر شد و در هیچ زمانی قطع فیض نشود و باب لطف مسدود نگردد و عالم از وجود چنین شخصی که مصداق کریمه انی جاعل فی الارض خلیفه است طرفه العینی خالی نماند…

اما ولی کامل عارف که قائم مقام و نائب مناب اوست، شرح حالات و مراتب کمالات اولیاء که در صورت متعددند و در حقیقت واحد. اگر هزارانند یک تن بیش نیست، به تکرار نگارش یافته، در السنه به اسامی مختلف، مذکور و موسومند. چون نقبا و نجبا و ابدال و اوتاد و غوث و قطب .

اینها آیات و مظاهر قطب حقیقی اند و شئونات ولایت او . وآنکه در اعلی مرتبه است و وجودش منحصر به فرد، قطب است. و اگر چه مقصود از این قطب مظهر و مرآت آن قطب مجرد حقیقی است، اما غیر از او نیست…

و اگر او را به اصطلاح دیگر پیر کامل یا شیخ مکمل یا عارف و اصل یا مرشد قابل خوانیم یا عالم ربانی و ولی سبحانی بجاست که در شریعت خلیفه محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و در طریقت به نص ولایت نائب مناب علی مرتضی علیه السلام.

عرفان الحق، صص۸۱-۸۳

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آزمون امنیتی *