▪ نحوه تولد ملاسلطان بحث بر انگیز است. او حدود 2سال پس از مفقود شدن پدرش به دنیا آمد.
▪ هجوم مردم تهران برای قتل ملاسلطان به جرم «بـابی گری» و فرار او به شـهر مشهد
▪ رابطه تنگاتنگ با دربار قاجار و ارسال مبالغ هنگفت از دربار به گناباد
▪ نداشتن اجازه قطبیت و جانشینی از محمد کاظم سعادت علیشاه (قطب پیشین)
▪ نصب فرزندش ملاعلی به جانشینی در حالی که او از اراذل و اوباش گناباد بود.
▪ حمایت شیخ عبدالله حائری(جاسوس انگلیس) از ملاسلطان
▪ صدور حکم ارتداد ملاسلطان از جانب فقهای عصر من جمله آخوند خراسانی
▪ تعیین جایزه برای قتل او توسط متشرعین گناباد
▪ کشته شدن ملاسلطان در مستراح منزل خود توسط یکی از مریدانش
علامه محلاتی، کشف الاشتباه، ص243
بنابر گفتار نیکیتین[1] ملاسلطان عقائد بابیه و علی اللهی و صوفیه را با هم تلفیق کرد و طریقتی به نام خود یعنی سلطان علیشاهی وضع نموده است.[2] به تدریج دعاوی عجیب ملاسلطان در محافل علمی منتشر شد و علما و متشرعین او را به عنوان شخصی منحرف شناختند. از همین رو، سه مرتبه ترور ناموفق را از سر گذراند.[3] مراجع تقلید در برابر او موضع سرسختانه ای گرفتند؛ چنانچه آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای شیرازی دوم) می گفت: “ملاسلطان دزد دین است از وی اجتناب کنید، دوری نمایید، دوری نمایید”.[4] نهایتاً فتوای آخوند خراسانی در تکفیر و مهدور الدم خواندن ملاسلطان به گوش متشرعین بیدخت می رسد و یکی از دراویش در سنه 1327 هـ.ق او را (در سن 76 سالگی) خفه کرده و جنازه اش را در چاه مستراح منزلش رها می کند.[5]
برای مطالعه بیشتر در مورد شخصیت ملاسلطان می توان به کتاب “در خانقاه بیدخت چه می گذرد“ مرحوم محمد مدنی مراجعه کرد.
[1] Basile P. Nikitine
[2] .سلسله های صوفیه ایران، مدرسی چهاردهی، ص 307، به نقل از ترجمه عربی دائرة المعارف الاسلامیة، ج 15، ص 47
[3] .نابغه علم و عرفان، سلطان حسین گنابادی، ص 139
[4] .محمد مدنی، در خانقاه بیدخت چه می گذرد، ص 79
[5] . آیت الله حاج شیخ محمد مدنی، در خانقاه بیدخت چه می گذرد، ص 173 :
“واقعیت آن است که جعفر (بیدختی) از مریدان سلطان محمد بوده است ولی مکررا کارهای خلافی را از آقازاده او یعنی نورعلیشاه مشاهده می کند و چون در خانه سلطان محمد خدمت می کرده است بر اسرار زندگی ملاسلطان محمد آگاه بود.”
بدون دیدگاه