مقام قطب و لزوم تبعیت از او
جواد نوربخش در کتاب درخرابات تحت عنوان مراد و مرید اسامی مختلفی را برای قطب بیان می کند و می نویسد:
شیخ : به اعتبار آن که از حیث معرفه الله بزرگ قوم است.
کامل: بدین جهت که صاحب جمیع کمالات است.
جام جهان نما و آینه گیتی:بدان سبب که آینه ی سر تا پا نمای انسان کامل و نمونه ی جامع و مجمل خلقت می باشد و در سیمای او مصداق خلیفه الله را می توان مشاهده کرد.
قطب:از آن رو که انسان کامل است و جهان علم و معرفت الهی پیرامون محور وجود او می چرخد.[1]
مراد یگانه ای است والا،و منظور نظر حق تعالی،متخلق به اخلاق الله و از حقایق آگاه،…راهنمای طریقت و آفتاب حقیقت…بهشت دیدار حق را در این دنیا برای سالکان میسر می سازد…از هر دیار که باشد خرقه اش خرقه ی احمدی است و خاکسار آن آستانه سرمدی…[2]
وی در قسمت آداب خانقاه لزوم تبعیت شیخ و بزرگ خانقاه را چنین بیان می کند:
امور خانقاه اعم از معنوی و مادی زیر نظر شیخ خانقاه می باشد.دستورهایش باید بدون چون و چرا اجرا شود و صوفیان در هیچ امری بر او اعتراض نکنند.[3]
احترام او را در ظاهر و باطن واجب داند…به این اعتقاد با شیخ مصافحه کند که از باطن فیض آثار
شیخ،حضوری بر دل وی رسد….در هیچ عملی بر او ایراد نگیرد و اعتراض نکند..اوامر او را اطاعت کند و سهل انگاری نورزد که خیر او در آن است[4].
جواد نوربخش در مورد لزوم تبعیت از شیخ و قطب می گوید:
مشایخ طریق درباره ی لزوم مراد گفته اند:لادین لمن لا شیخ له یعنی آنکه رهبر ندارد دین ندارد.صحبت لاری می گوید:
به کف گر زلف دلداری نداری کم از گبری که زناری نداری[5]
مرید باید مراد را تنها رهنمای خود داند زیرا کسی را از او کامل تر پندارد رابطه ی محبت و الفت ضعیف شود ،و اقوال و احوال مراد در او به سزا اثر نبخشد.
او با اشاره به شان نزول آیه 1 حجرات در مورد حضرت پیامبر صلوات الله علیه و آله می گوید:
مرید باید به مصداق آیه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ در هیچ امری بر مراد خود تقدم نجوید.[6]
می نویسد:
مرید باید بر گفتار و کردار پیر در نهان و عیان اعتراض نداشته باشد و برآنچه فرماید صبر کند و برهرچه از تصرفات مراد پی نبرد از نادانی خود داند و بر نقص مراد حمل نکند تا رخنه در بنای محبت او نیفتد و مخاطب به خطاب فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ نگردد.[7]
آسایش مراد را بر آسایش خود ترجیح دهد…مرید باید مفاد آیه ی وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا را در پیروی از مراد و رسیدن به قرب حق کار بندد،و تا می تواند در خدمت به او بکوشد و تسلیم تصرفاتش گردد و از بذل مال و جان در راه مرادش خود داری نکند،زیرا آتش اردات و محبت مرید بدین طریق تیزتر گردد.[8]
مرید باید در هیچ امری از امور دینی و دنیوی،کلی و جزیی،بی مراجعه به شیخ و بدون اجازه و
رضای او شروع نکند. و نیز در عبادات بی اجازه ی او به اذکار و اوراد و مراقبت نپردازد و بداند
که با داشتن رهبر به رای خود متکی بودن روا نیست اگر چه رایش درست باشد. [9]
مرید باید سخن مراد را به گوش دل و بر وجه قبول بشنود و بپذیرد و پیوسته منتظر باشد که شیخ
چه می فرماید و زبان او را واسطه ی کلام حق داند.و یقین شناسد که او به خدا گویاست نه به هواء و میان کلام مراد و حال خود وجه مناسبت و مطابقت طلبند و با خود چنان اندیشد که بر در حق به زبان استعداد صلاح خود می جوید.[10]
[1] در خرابات –جواد نوربخش ص 123
[2] همان 125
[3] همان ص81
[4] همان 93
[5] همان ص125
[6] همان ص140
[7] همان ص140و141
[8] همان ص142
[9] همان ص143
[10] همان ص144
بدون دیدگاه