اولین شخصی که در تصوف به تقدیس و تمجید از ابلیس پرداخت، حسن بصری (سرسلسله اغلب فرق صوفیه) بود. و بعد ها احمد غزالی، عین القضات و سایرین این مسیر را ادامه دادند. وی در رابطه با ابلیس می گوید: اگر ابلیس نور خود را به خلق نماید، همه او را به معبودى و خدایى بپرستند.
عین القضاه همدانی ، تمهیدات، ص ۲۱۱
«عین القضاه همدانی» از شاگردان برجسته «غزالی»، خلقت شیطان را خلقت نوری دانسته و می نویسد: آنجا که مصطفی گفت : ان الله تعالی خلق نوری من نور عزته و خلق نور ابلیس من نار عزته . گفت : نور من از نور عزت خدا آفریده شد و نور ابلیس از نار عزت او آفریده شد.
عین القضاه همدانی ، تمهیدات ، ص ۲۶۷
بلکه مقام آن را بالاتر دانسته و وی را مظهر تجلی خدا می داند و می نویسد :الله نور السموات و الارض … پس این سماوات و ارض- خود به رمز گفته ام- که دو نور او باشد که اصل آسمان و زمین و حقیقت ایشان این دو نور است . یکی نور محمد و دیگری نور ابلیس.
عین القضاه همدانی ، تمهیدات ، ص ۲۵۸
عین القضات همدانی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را مظهر جمال و ابلیس مظهر جلال حضرت حق می داند.
تمهیدات، ص ۷۳
وی همچنین می گوید: علت تمرد ابلیس از دستور خداوند ، عشق او به خدا بود.
تمهیدات، ص ۲۲۹
حلاج نیز چنین می گوید:صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است. به آتشش بترسانیدند ابلیس را، از دعوى بازنگشت. فرعون را به دریا غرق کردند، و از پى دعوى باز نگشت.
طواسین(دیوان الحلاج)، ص ۱۰۴
و معتقد بود که تنها دو جوانمرد در عالم وجود دارد، ابلیس و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. تمهیدات به نقل از وی چنین می نویسد: منصور حلّاج از اینجا گفت: «ما صحّت الفتوّه إلّا لأحمد و إبلیس»
تمهیدات، ص ۲۲۳
بدون دیدگاه