برای ورود و تشرف به اسلام گفتن «أشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللَّه و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» کافی است وبعد از آن دیگر احکام مسلمان بر آن شخص بار می شود.اماکسی که بخواهد وارد فرقه ی گنابادیه شود در ابتدا طالب نامیده می شود وبعد از مراسم تشرف است که فقیر نامیده می شود ممکن است فردی به تشخیص قطب یا شیخ اجازه ،بعد از ابراز تمایل به صوفی شدن مدتها معطل بماند و گاهی آموزشهای جزئی ببیند تا شایستگیش توسط قطب یا شیخ اجازه تایید شود بعد از آن است که مراسم تشرف انجام می شود این نوع برخورد بیشتر برای تشنه کردن مشتاق و تبعیت بیشتر است تشرف با نامهای دیگری چون : پیوند، تلقیح و ازدواج لاهوتی مطرح میباشد.
استوارنامه، ص ۴۲۳.
در فرقه گنابادیه لازم است که برای ورود به مسلک درویشی و قبل از تشرف، باید پنج غسل انجام دهند:
الف- غسل اسلام؛
ب- زیارت؛
ج- حاجت؛
د- توبه؛
ه- غسل جمعه: حتی اگر دوشنبه مشرف شوی، باید غسل جمعه بکنی.
(راز گشا، کیوان قزوینی، ص ۲۰۴.)
برای تشرف(اتاق تشرف) وسایلی مورد نیاز است که هر کدام از این وسایل، گویای رازی است ؛
جوز آوردن: یعنی ما سر آوردیم تا بسپاریم.
پارچه کفنی: کفن پوش بودن و تماما در اختیار قطب بودن
سکه: یعنی تمام اموالم مال قطب
انگشتر : نماد بیعت
حدود سه کیلو نبات :که شیرینی مجلس است
در هنگام تشرف، خلوت با مرشد و قطب شرط است، و شرط دیگر برهنه بودن (به جز یک شلوار) است پس از انجام اعمالی، قطب خطاب به مرید می‌گوید: این است صورت بیعت الهیه که همه‌ی انبیاء می‌گرفتند برای خدا! من از جانب خدا از تو بیعت میگیرم که پنج چیز را به ذمه بگیری:
اول، تعظیم. دوم، شفقت به همه ی مردم، گرچه کافر و دشمن باشند! سوم، پنهان داشتن مراسم تشریف. چهارم، از حالا تا ۱۲ سال خادم من در امور دنیوی باشی. پنجم، هر وقت خواستم، دیگ جوش بدهی. آنوقت می گوید: به تو اجازه می‌دهم که بر دل خودت به چشم دل نگاه کنی!(برای اطلاع بیشتر به کتاب استوارنامه ی کیوان قزوینی مراجعه شود)
بعد از مدت ها خدمت این فقیر میتواند مدارج دیگر را طی نماید و با حکم قطب مجاز به نماز یا مجاز به دستگیری شود.( استوارنامه، ص۱۹۲.)
نورعلی تابنده
نورعلی تابنده قطب پیشین گنابادیه، به صراحت خود را برگزیده و منصوب از جانب خداوند می داند و مدعی می شود که گناهان مریدانش بر عهده اوست!
وی تاکید می کند که نیازی نیست زنان برای بیعت با قطب از همسر خود اجازه بگیرند.
دکتر تابنده در تاریخ ۷/۱/۱۳۹۲ در جلسه ای که با بانوان دراویش داشت، اعلام کرد:
با تشرف به من شرف پیدا می کنید و زمانی که با من بیعت کردید گناهانتان به گردن من است و در بیعت، شخصی که بیعت می گیرد از طرف خدا مشخص شده (یعنی من که از شما بیعت میگیرم از طرف خدا مشخص شدم) و اگر برای تشرف، شوهرتان یا پدرتان هم راضی نبود که شما مشرف شوید نیازی به اجازه ندارید چون تشرف، شخصی است و به دیگری ربط ندارد. حتی پسر بدون اجازه پدر میتواند مشرف شود، چون زمانی که پدر فرزند را به دنیا آورد مگر از او اجازه گرفت.
کیوان قزوینی که خود بیش از بیست سال، درویش گنابادی بود، در رابطه با آیین تشرف می نویسد:
قطب بعد از مدتی امتحان ها و معطل کردن ها یک مرید را که پسندید ساعت خوشی معین می کند که خودش هم آن وقت حال باطنی خوش داشته باشد در خلوت سینه مرید را برهنه می کند و یک اسم خدا را با انگشت سبابه خودش در سینه مرید روی دل او می نویسد.
کیوان قزوینی، رازگشا، ص۲۰۴
کیوان قزوینی، منصورعلیشاه
بدون دیدگاه