ابوبکر شبلی به اول که مجاهده بر دست گرفت، سالهای دراز شب نمک در چشم کشیدی تا در خواب نشود ، و گویند که: «هفت من نمک در چشم کرده بود .»
تذکره الاولیاء ج۲ ص ۱۶۴
نقل است که شبلی سردابه یی داشتی، در آنجا همی شدی و آغوشی چوب با خود بردی و هرگاه که غفلتی به دل او درآمدی خویشتن بدآن چوب همی زدی، و گاه بودی که همه چوبها که بشکستی، دست وپای خود بر دیوار همی زدی.
تذکره الاولیاء ج۱ ص ۲۳۵
با سلام و عرض خداقوت و خسته نباشید
و تشکر از عنوان همایشی که وجود آن این روزها خالی از لطف نیست
اگر بخواهم خلاصه دغدغه ی خود را نسبت به برپایی همایش عرض کنم
به نظر من پوسترهای همایش به نوعی تبلیغ عقایدی است که نشر آن جایز نیست ایکاش برای انتخاب شکل و نوشته های پوسترها با دقت بیشتری عمل می کردید یک خواهش عاجزانه هم دارم.
لطفا در انتخاب مقالاتی که به نوعی تصوف را در عرفانهای کاذب معنی می کند و از عرفان راستین مولا علی (ع) دور شده اند دقت بسیار داشته باشید که مطمئنم خواهید داشت.
دست حق نگهدار شما